مریم طالشی«کل فروشگاهها را بگردید یک تیشرت بچگانه زیر ۲۰۰ هزار تومان پیدا نمیکنید. یک ریال هم تخفیف نمیدهند، چون میگویند نمایندگی و شرکتی هستیم. همه جا پر شده از نمایندگیهایی که تنها چیزی که در آنها دیده نمیشود رعایت حال مصرفکننده است.
من میگویم برای خودم لباس نمی خرم، اما برای بچه در حال رشد که نمیتوانم خرید نکنم. به ناچار همین جنسها را باید با این قیمتها بخریم. یک شلوار جین برای پسربچه ۱۰ ساله خریدهام ۴۵۰ هزار تومان و یک تیشرت را ۲۸۰ هزار تومان. آدم جنس ساخت مملکت خودش را چرا باید به این قیمت بخرد؟!»
زن دل پری دارد. نایلون خرید را با حرص تکان میدهد و اضافه میکند: «ارزانتر هم هست، اما باید بروی بازار که توی این شرایط اصلاً صلاح نیست. تازه کیفیتاش پایین است البته همینها هم کیفیت بالایی ندارد، اما چارهای نیست.»
برای خیلیهای دیگر هم سؤال است که چرا قیمت پوشاک ایرانی در چند سال اخیر به این شکل سیر صعودی داشته است. «الان دیگر هفته به هفته قیمتها بالا میرود. تا دلتان بخواهد برند ایرانی شروع به کار تولید کرده، اما چیزی که دیده میشود این است که فقط بر سر بالا بردن قیمتها با هم رقابت دارند.»
این را یکی دیگر از مشتریهای مرکز خرید میگوید. او از طراحی و کیفیت اجناس ایرانی راضی است، اما قیمتها را منصفانه نمیداند.
«یک بلوز ساده زنانه را ۳۸۵ هزار تومان قیمت کردم و فقط سر تکان دادم و بیرون آمدم. قبلاً میتوانستیم برای هدیه یک بلوز یا تیشرت بگیریم، اما الان قیمتها جوری شده که آدم فقط میتواند جوراب هدیه بخرد. همان جوراب را هم گران میدهند
. تا اعتراض هم کنی میگویند دلار را ببین. من نمیدانم چرا وقتی قیمت دلار ثابت هم هست، قیمت اجناس باز بالا و بالاتر میرود؟ حراجهایشان هم بیمعنی است. آنقدر بالا قیمت میگذارند که در حراج هم همچنان قیمت منصفانه نیست. یک مانتوی ساده را گذاشتهاند ۸۰۰ هزار تومان. خیلی راحت هم میگویند حساب کن ببین چند دلار میشود. مگر ما به دلار حقوق میگیریم که به دلار خرج کنیم؟!»
امیرحسین از جمله طراحانی است که زمانی برای یک برند ایرانی طراحی لباس انجام میداده. او معتقد است برخی برندهای ایرانی از هزینه طراحی و کارگر میزنند تا ارزش افزوده بیشتری به دست آورند.
نتیجه این میشود که سود بیشتری عاید سرمایهگذار شود، اما سر دیگر شاغلان بخش تولید بیکلاه بماند و وقتی طراح و دوزنده بیانگیزه شوند، نتیجه کار هم رضایتبخش از آب درنمیآید و در کل تنها قیمت بالای کالاست که ادعای تولیدکننده و صاحب برند برای برتری را نشان میدهد. در واقع میگوید ما گران هستیم پس خوب هستیم در حالی که اینطور نیست.
مصطفی بوتیکدار که سالها در حوزه فروش پوشاک فعالیت دارد هم در این باره حرفهای جالب توجهی دارد: «به نظر من از وقتی که برندهای خارجی از ایران رفتند قیمت برندهای ایرانی به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد.
قبلاً که برندهای خارجی بودند مثلاً من بوتیک دار یک شلوار جین را میفروختم ۲۰۰ هزار تومان در حالی که مشابه آن شلوار در نمایندگی برند خارجی ۴۰۰ هزار تومان بود و برندهای ایرانی مشابه آن را ۱۵۰ هزار تومان میفروختند البته نه اینکه دقیقاً همان باشد، ولی با کیفیت قابل قبول بود.
این مسأله حق انتخاب را برای مشتری حفظ میکرد. در آن شرایط اگر کسی میخواست از نمایندگی خرید کند ترجیح میداد ۱۰۰ هزار تومان روی مبلغی که میخواهد به بوتیک بپردازد بگذارد و جنس موردنظر را از نمایندگی بخرد و اگر میخواست هزینه کمتری بکند از برندهای ایرانی خرید میکرد که نصف قیمت بوتیکها بودند.
در واقع رقابت وجود داشت و این بد نبود. الان نمیگویم برندهای ایرانی خوب نیستند، اما انگار عرصه را برای خود فراهم میبینند تا قیمتها را هر روز بالاتر ببرند، البته آنها توجیه میکنند که کارشان درست است و با توجه به افزایش قیمت دلار این کار را میکنند.
مثلاً اگر یک شلوار را ۲۰۰ هزار تومان میفروختند الان میگویند از آن موقع قیمت دلار ۵ برابر شده و ما باید یک میلیون تومان بفروشیم یعنی دقیقاً با توجه به قیمت دلار، اما به این توجه نمیکنند که نه طراحی کارشان و نه کیفیت آن متناسب با این قیمت نیست. قبلاً به خاطر اقتصادی بودن و قیمتهای مناسب از برندهای ایرانی خرید میکردند.
ممکن بود یک تیشرت را که در بوتیک و برندهای دیگر خارجی دیگر ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان میدیدند در برندهای ایرانی با ۷۰ هزار تومان پیدا کنند و بهجای یکی، چندتا میخریدند و مشاهده میکردید که صندوق برندهای ایرانی پر از مشتریانی بود که به تعداد خرید میکنند و اتفاقاً رونق هم داشتند.
اما الان میبینیم که برندهای ایرانی را حتی گرانتر از بوتیکها و گرانتر از برندهای خارجی قیمتگذاری میکنند و اگر ما در بوتیک یک تیشرت را به قیمت ۲۰۰ هزار تومان میفروشیم در یک برند ایرانی آن را به قیمت ۴۰۰ هزار تومان میفروشند و همین هم باعث از رونق افتادن کارشان شده است. این در حالی است که غیر از مواقع حراج اصلاً تخفیف هم ندارند.»
او ادامه میدهد: «در این شرایط میبینیم که حتی مزونهای لباس قیمتهایی به مشتری میدهند که هیچ جوره با طراحی و دوخت و کیفیت پارچه متناسب نیست. ما یک مشتری داشتیم که خانم محجبه بود و دنبال مانتوی مجلسی میگشت و میگفت وقتی که به مزونهای حجاب مراجعه کردم مانتو زیر یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان پیدا نکردم و، چون این تیپ مانتوها در مغازهها و فروشگاهها ممکن است کمتر پیدا شود مردم مجبورند از این مزونها خرید کنند.
او مانتوی مورد نظرش را در فروشگاه ما پیدا و عنوان کرد که یک سوم قیمت مزونهای حجاب است. نکته دیگر این است که سر این قضیه کرونا و بسته شدن مرزها هم برندهای ایرانی خیلی استفاده کردند و قیمتها را تا آنجا که میتوانستند بالا بردند، چون میدانستند مردم دیگر امکان سفر خارج و خرید ندارند، هم بهخاطر کرونا و هم بهخاطر قیمتها در نتیجه برندهای ایرانی قیمتها را تا میتوانستند بالا بردند.
برخی از آنها با ادعای اینکه طراح دارند و در استانداردهای جهانی کار میکنند قیمتها را حتی خیلی بیشتر از اجناس مشابه خارجی گذاشتهاند و این باعث میشود حتی قشری که قبلاً از برندهای خارجی خرید میکرد از همین برندهای ایرانی هم نتواند خرید کند، ولی مسأله این است که بیشتر پول به تبلیغات و عکاسی و کارهای اینچنینی میدهند و شاید به لحاظ کیفیت و دوخت آنچنان مناسب نباشند.
آنها در واقع میخواهند خیلی زود و سریع به سودهای زیاد برسند. ممکن است یک پیراهن ساده زنانه طراحی کنند که شاید ۷۰ هزار تومان پارچه برده باشد، اما آن را ۵۰۰ هزار تومان قیمت میگذارند، در واقع یک جورهایی خودشان را با برندهای معتبر دنیا اشتباه گرفتهاند.»
«با افتخار دوخت ایران.» این جمله را در بسیاری از فروشگاههای برندهای ایرانی میبینیم، البته که برخی تولیدات واقعاً هم تحسین برانگیز است و آدم فکر میکند تا وقتی چنین پوشاکی در کشور خودش تولید میشود چرا اصلاً باید سراغ جنس خارجی برود، اما وقتی قیمتها را میبیند دود از کلهاش بلند میشود.
هرتکه پوشاک چه زنانه و چه مردانه و چه بچگانه، با شتابی زیاد خودش را به مرز یک میلیون تومان نزدیک میکند و گاهی هم از آن میگذرد. این وسط مصرفکننده میماند و تماشای ویترینهایی که اجناس آنها تولید ایران است، اما غریبه با جیب ایرانی.